کتابی که پیشِ رو دارید کتابی شگفتانگیز است از خانم دکتر بریزینداین، عصبشناس آمریکایی، که حقایق دنیای زنان را با دیدی علمی مورد بررسی قرار میدهد و به ما نشان میدهد که در پشت واقعیت رفتار یک زن چه اتفاقاتی در جریان است. این کتاب را میتوان نمایشنامهای تصور کرد که بازیگران اصلی آن چند هورمون اصلی (استروژن، پروژسترون، تستوسترون) هستند که در ۶ پرده به اجرا درمیآید که همان مراحل زندگی یک زن است (تولد، نوجوانی، جوانی، ازدواج، مادر شدن، زندگی زناشویی، یائسگی). و در طول کتاب ما با نقشآفرینی آنها همراه میشویم و میبینیم که در هر مرحله چه اتفاقی میافتد .با توجه به اینکه مغز مرد و زن با هم تفاوتی جزئی در اندازه و ژنوم دارند اما همین تفاوت کوچک باعث تفاوت ساختاری پیچیده و گستردهای در مغزشان میشود که حقیقت هورمونی خاص هرکدام را میسازد. این حقیقت مانند عینکی است که شما با آن واقعیت پیرامونتان را میبینید. هم مردان و هم زنان هر دو گروه با این عینک مخصوص که همان زیست و طبیعت به آن ها از بدو تولد ارزانی داده است به همدیگر، دیگران، جامعه و به خود مینگرند، فکر میکنند، اولویتبندی میکنند، تصمیم میگیرند و دست به عمل میزنند. اینکه چگونه یک زن عاشق میشود و این عشق او چگونه به ازدواج منجر میشود، وقتی بچهدار میشود چه اتفاقی برای مغزش و اولویتهایش میافتد و وقتی یائسه شد و هورمونهای چرخه قاعدگی خشکیدند برایش چه اتفاقی میافتد ، همه مراحلی است که همه ما در حال گذر از آنها هستیم. این کتاب با آگاهی دادن به ما که هورمون ها با کم و زیاد شدنشان در طی مراحل مختلف چه تغییری در مغز ما ایجاد میکنند به ما کمک میکند که بهتر از این مراحل عبور کنیم. و آینده برای زنانی است که با آگاهی بیشتر سرنوشت خودشان را در دست خواهند گرفت و در دنیای پرشتاب و پرگزینه اکنون (تحصیل، ازدواج، فرزند، شغل) بهتر انتخاب خواهند کرد.
خانم بریزینداین تلاش حدود بیستسالۀ خود در عرصۀ مشاهده و تجربۀ رفتار زنان را با پشتوانۀ علمی خود بهعنوان پزشک و عصبشناس همراه کرده تا توانسته این کتاب را بیافریند. خوشبختانه این کتاب با توجه به اینکه میخواسته در جهت توضیح رفتار زنان گام بردارد، بهخوبی تساوی مرد و زن را مردود عنوان کرده و آن را آسیبی برای زنان و جامعه دانسته است. هدف این کتاب این بوده است که مغز زن را متفاوت با مغز مرد در اولویتها، نیازها و تمایلات نشان دهد و بگوید چون متفاوت فکر میکنیم پس متفاوت زندگی میکنیم. جامعه و خود زنان باید این تفاوت را بدانند و به آن احترام بگذارند و نخواهند خود را با اهداف مردانۀ موجود در جامعه سازگار کنند.
و اما ترجمۀ این کتاب، ترجمۀ این کتاب راهی طولانی را طی کرده است، متن آن بارها ویراستاری شده تا ترجمهای دقیق و روان را به خوانندگان ارائه دهد. از آنجا که این کتاب موضوعات علمی را با زبانی ساده بیان کرده، مترجم هم لحنی میان صمیمیت و علمی بودن را اتخاذ کرده تا هم از پیشپا افتادن بگریزد و هم از خشک و رسمی بودن. دیگر مسئلهای که در ترجمۀ این نوع از کتابها وجود دارد، فضای متفاوت فرهنگی و اعتقادی حاکم بر دو جامعه است. برای نمونه در مثالهایی که در ابتدای هر فصل برای نشان دادن هر مرحله از زندگی مطرح میشود، گاهی با نمونۀ مشابه آن در کشورمان هیچ شباهتی ندارد؛ وقتی در کتاب عنوان میکند که «شانا»، دختر نوجوان چگونه با یکی از همکلاسیهای پسرش دوست بود و در این راه چه اتفاقاتی برایش افتاد، برای دختری نوجوان در ایران دور از ذهن و لمسنشدنی است؛ انگار به خود میگوید خوب من که چنین مشکلی ندارم. این نکته درگیریِ ذهنیِ گروه ترجمه، ویراستاری و انتشارات نیز بود که شاید با حذف بخشهایی و جایگزین کردن آن با نمونههایی مرتبط با فرهنگ خودی خوانندۀ ایرانی بتواند بهتر با این کتاب ارتباط برقرار کند؛ اما چیزی که در نهایت به آن رسیدیم این بود که شاید کتاب بخشهای نامأنوسی داشته باشد ولی اگر موردی را عوض کنیم، گویی کل کتاب را تغییر دادهایم. با توجه به این موضوع که بعضی از مثالها جایگزینی نداشتند و باید حذف میشدند، اینگونه تصمیم گرفتیم که کتاب را بدون هیچ دخل و تصرفی به خوانندگان فارسیزبان تقدیم کنیم.
این کتاب دیدی وسیعتر و بهتر از خود به ما نشان میدهد که با آن میتوانیم از چالههایی که بقیه در آن افتادهاند، بپریم و فرصتهایی را که در گوشهکنارهای مسیر زندگیمان هستند، بازشناسیم. و بدانیم که ما سوار بر مرکب بدن اعم از مغز و هورمونها هستیم پس بهتر شناختن آن مساوی است با بهتر زندگی کردن.
نقد و بررسی
هیچ دیدگاهی هنوز نیست.